نمیــــ دانم

عناوین یادداشت‌ها

  • سال تولید ملی شنبه 16 اردیبهشت 1391 23:58
    اولی :تصمیم دارم دیگه بستنی نخورم آره دیگه نمیخورم آخه جدیدا فهمیدم تولید خودمون نیس!! یعنی چرا هست چوبش ساخت خودمون نیست دومی : نه!!!!! بابا مگه چوب بستنی چیه ؟ اولی : نه تو سطح سوادت پایینه!! اصلا میدونستی ساخت چوب بستنی از شکافتن هسته اتم سخت تره دومی : نه!!! اولی : آره بابا ! اصلا تو خاورمیانه کشوری نیس که چوب...
  • کاش سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 22:56
    کاش به خوشمرگی هم بودن کاش پ ن : واقعا کتاب قشنگیه گاو خونی واقعا آفرین داره نویسندش یکی از آرزوهام اینه که بتونم یه همچین کتابی بنویسم بعدشم بمیرم!!
  • دارم میشم چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 03:24
    داشتم بِ + یِ + خیال زندگی میکردم نشد ! بیخیالش! عادت کردم ! دارم ب + ی + خیال میشم
  • عَلَف چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 02:49
    ناراحتیم شربت میدیم شادیم شربت میدیم رای گیریه شربت میدیم ( ساتدیس ) راهپیماییه شربت میدیم کی گفته شربت فقط میتونه یه نوشیدنی باشه !!!! پ ن : دیدید مثلا ناراحتن با چه ذوقو شوقی سینی به دست اینور اونور میشن و.... راست میگن هوا گرمه شربت میچسبه بیخیال منکه رفتم شربتمو بخورم
  • تجربه ی شخصی شنبه 2 اردیبهشت 1391 12:23
    خیلی سخته !!!!!! وقتی ازت می پرسه چطوری ؟ .... کلی تایپ میکنی که ازش گله کنی ..... بعد پشیمون همه رو پاک میکنی میگی : مرسی خوبم تو چطوری .......!!!!!!
  • 50+2 خودنوشت پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 23:47
    نمی شناختمش گفتم چرا اینجوریی؟ گفت برات توضیح میدم مَـــ ـحـ ـرمــ ـانـ ـسـ ــت بود... بود ... آدم جالبی بود.. ولی هیچوقت توضیح نداد؟؟ حالا بی تفاوت رفته بازم دیدم اونجوریه حالا باورش میکنم حرفاش با مَــ ــحـ ـ رَ مـ ــا نَه بود
  • آینه چهارشنبه 30 فروردین 1391 12:16
    خیلی باحال بود وقتی اینجا خوندمش تازه فهمیدم چی نوشتم پ ن: خوبه بعضی وقتا تو آینه یه نگا بکنم مرسی نشیمو رو اینجا کلیک کن
  • 1 نفر شنبه 26 فروردین 1391 19:17
    گاه چیزی مینوسی برای یک نفر به امیدی که بخواند دل گیر است وقتی میفهمی هرکس ممکن است بخواند جز آن یک نفر
  • تلگرافِ...هزیون شنبه 26 فروردین 1391 01:28
    امروز گردو خاکی بود . .. .. .. امروز بعد چند وقت رفتم دانشگاه . .. امروزفهمیدم خیلی بی عرضم . .. .. .. .. امروزآخه چرا هیچکاری نکردم . .. .. امروز چرا هیچی نگفتم . .. .. .... .. شایدم بی عرضه موندم .. .. .. .. خیلی وقت بود انتظار میکشیدم اون لحظه رو. .. .. ولی کاری نکردم .. .. شب رفتم بیرون .. .. .. . تا نزدیکا صبح...
  • گذر شنبه 19 فروردین 1391 19:31
    لب جوی نشینو گذر عمر ببین ..... پ ن: روی کلمه جوی کلیک کن
  • اولین پست جمعه 18 فروردین 1391 01:10
    سلام اولین پستم رو میخوام با یه سوال شروع کنم !!!!!!!!! کی میدونه شا عرٍ ( یه توپ دارم قلقلیه سرخوسفیدو..... ) کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • !!!!!! پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 18:55
    وقتی همه افراد یک جامعه سعی در خاص بودن دارند شما می توانید با قرار گرفتن در جمع عوام یک فرد خاص باشید.
  • ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 15:08
    d o w n l o a d
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 13 فروردین 1391 19:17
    همیشه همین طوره . آدم ها یا اشتباهی سر راه هم قرار می گیرن یا دیر از کتاب کفش های شیطان را نپوش احمد غلامی
  • بی شک قاییم یکشنبه 13 فروردین 1391 17:13
    بچه بودیم قایم باشک بازی میکردیم الانکه مثلا یخورده بزرگتر شدیم داریم قایمِ بی شک بازی میکنیم همش یه بازیه فقط نوعش متفاوته داریم قایم میشیم فرار میکنیم از واقعیت سعی میکنیم نبینیم میریم تو پناهگاهی که پیدا کردیمو غرق میشیم فراموش میکنیم که این یه بازیه واقعیتو فراموشش میکنیمودرگیر روز مرگی میشیم ........
  • حتما نگاش کنید چهارشنبه 9 فروردین 1391 10:49
    آدم بمیره بهتر از اینه که خُل باشه ولی فکر کنه سالمه
  • رسید رسید سه‌شنبه 23 اسفند 1390 00:00
    از ظهر دیدم که اومده! میدونستم که چه سایتی آلبوم کاملشو میزاره ! زورکی جلو خودمو گرفتم تا عصری برم اورجینالشو بگیرم آلبوما چاوشیو اورجینال میگیرم! خلاصه زورکی از دست صاحب کارم در رفتم که برم بازار حالا که رسیدم یه مغازه ای زده بود پرچم سفید چاوشی رسید بهش گفتم یه دونشو بده بلند کرد یه رایتیشو بهم داد ! بهش گفتم اگه...
  • فعلا با این می زندگییم دوشنبه 22 اسفند 1390 00:11
    خیلی خوشم اومده از این آهنگه ..خیلی بهم چسبیده گنجشکک اشی مشی .... دانلود
  • عباس یکشنبه 21 اسفند 1390 17:33
  • بدونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شرح چهارشنبه 17 اسفند 1390 17:02
  • فعلا پنج‌شنبه 11 اسفند 1390 20:09
  • حیییییییییی رت سه‌شنبه 2 اسفند 1390 11:21
    آخرین حیرت درست زمانی اتفاق می افتد که دیگر چیزی تو رو به حیرت نیندازد
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 26 بهمن 1390 09:51
    دیالوگ : اونقدی که دنیا رو بازخواست میکنی خودتو باز خواستی میکنی ؟
  • زندگی مگسی شنبه 22 بهمن 1390 12:25
    بدم میات از زندگی اینجوری آدم فکراش تغییر نکنه هیچ چیز جدیدی نداشنه باشه هیچی واسه فهمیدن کشف کردن نداشته باشه ! فقط امروزو به فردا میرسونیم فقط همین !!! فقط تکرار تکرار تکرار الکی به زندگی بیشتر اظهار علاقه میکنیم واز مرگ میترسیم مثل مگس هایی که اول پاییز به اطاق پناه میارن که شاید یه چند روزی بیشتر زنده بمونن بهش...
  • چ.ق.د.ر .ت.ح.م.ل جمعه 21 بهمن 1390 22:45
    آخه مگه چند م ت ر م
  • پ . ش .ی . م .ا . ن پنج‌شنبه 20 بهمن 1390 20:56
    سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم عمریست پریشان ز پریشانی خویشم چو آینه خود کرده ی حیرانی خویشم ..... عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم دلبسته ی یاران پنهانی خویشم
  • آخرش سه‌شنبه 11 بهمن 1390 20:16
    همه چی خرا ب بب ب ب ب ب ب ب ب شد
  • چسب زخم دوشنبه 26 دی 1390 01:58
    در حالی که تمام مردم این شهر زخم به دل دارند ولی تو پولدار ترین آدم این شهر نیستی نمی دانم تو برای ما چسب می فروشی یا ما برای تو زخم ازوبلاگ P E D I X
  • ع.ل.ا.ق.ه دوشنبه 26 دی 1390 01:51
    به پیدا کردن سر چسب می ماند علاقه . از این نوار چسبی های پهن (دیدی) بالاخره یه چیزی هست بین ما ولی پیدا کردنش ناخن می خواهد وحوصله
  • خلاص!!!!!! دوشنبه 19 دی 1390 12:44
    تو کمان کشیده و در کمین/ که زنی به تیرمو من غمین /همه غمم بود از همین /که خدایی نکرده خطا کنی